بازاريابي محتوا

تبليغات در گوگل نوين ماركتينگ

ايجاد تجربه كاربري بهتر براي مشتريان

۱۲ بازديد

آيا به تجربه كاربري مشتريان پس از انجام خريد توجه مي‌كنيد؟ استفاده از روش‌هاي قديمي نظير خبرنامه‌ها، فاكتورهاي فروش و ايميل‌هاي فروش بسيار ساده است، اما براي ايجاد يك تجربه كاربري منحصر به‌فرد براي مشتريان كه آن‌ها را طرفدار نام تجاري شما كند، بايد سطحي فراتر از اين موارد را از خود نشان دهيد. در اين مقاله، سه نكته‌ي اساسي كاربردي كه از همين امروز براي بهبود تجربه كاربري مشتريان و تبديل آن‌ها به مشتري دائمي مي‌توانيد استفاده كنيد را بيان مي‌كنيم.

مقاله‌اي كه در پي مي‌خوانيد توسط دانا دي‌توماسو مدير فروش وب سايت ماز نوشته شده است ما در نوين ماركتينگ به روز ترين منابع ديجيتال ماركتينگ را براي متخصصان اين زمينه ترجمه كرده و منتشر مي كنيم براي اين كه پكيج كاملي از اين راه حل هاي به روز و بسيار پيشرفته را داشته باشيد با دپارتمان ماركتينگ نوين ماركتينگ تماس بگيريد.

سلام، من دانا دي‌توماسو، مدير و همكار بخش فروش در شركت Moz هستم و امروز با شما درباره‌ي بهبود تجربه كاربري مشتريان صحبت خواهم كرد. من هم مي‌دانم كه بخش اعظم شغل ما در بازار، جذب مشتري بيشتر و افزايش تعداد خريداران است، اما چرا كسي نمي‌تواند همه‌ي خريداران را به خود جذب كند.

 

تجربه كاربري

تجربه كاربري معمول مشتريان

در واقعيت اما، بخش ديگر شغل ما، حصول اطمينان از رضايت خريداران و مراقبت از آن‌ها پس از تبديل شدن به مشتري است. اين موضوع زماني اهميت بيشتري مي‌يابد كه كسب و كار شما فاقد بخش حمايت از مشتريان باشد. اگر شما بخش حمايت از مشتريان داريد، واقعا بايد با نحوه‌ي كار آن‌ها آشنا شويد، زيرا چيزي كه به صورت معمول پس از انجام خريد توسط مشتري رخ مي‌دهد، فقط ارسال نظرسنجي‌ها است.

– نظرسنجي‌ها

«كار ما چطور بود؟ به ما از 1 تا 10 امتياز بدهيد.» سؤالي كه مقياس وسيعي دارد و عملا بي فايده است. امتياز شما، 4، 6 يا 8 است. اين امتياز چه تغيير مهمي در كار شما ايجاد مي‌كند، اصلا كاربران آن را چگونه انتخاب كرده‌اند؟

– فاكتورهاي فروش

فاكتورها بسيار مهم به نظر مي‌رسند چراكه كاربران را از وضعيت حسابشان آگاه مي‌كنند، خصوصا اگر شما محصولي بزرگ و گران را بفروشيد يا در كسب و كارهاي نرم افزاري فعال باشيد. اما گاهي اوقات اين فاكتورها به نوعي غيرشخصي، عجيب و نه چندان خوب است.

– خبرنامه‌ها

ممكن است كه شما يك خبرنامه داشته باشيد. خيلي عالي است. اما آيا خبرنامه‌ي شما بر فروش متمركز است؟ اين يكي از مواردي است كه خيلي مشاهده مي‌شود. براي مثال، اگر كسي روي لينكي در خبرنامه‌ براي ورود به وبسايت شما كليك كند، مثلا براي ديدن يك مقاله‌ي وبلاگي، پس از آن با يك پنجره‌ي خيلي بزرگ ثبت نام براي خريد يك محصول مواجه خواهد شد. بسيار خوب، كاربر همين حالا هم مشتري شما است، بنابراين نبايد اين پنجره را هيچ‌وقت ببينيد.

چيزي كه در برخي از سايت‌ها نظير Help Scout مي‌بينيم، گونه‌اي ديگر و البته عالي از اين مورد است. آن‌ها يك پارامتر خاص را در آخر تمامي نشاني‌هاي اينترنتي به كار رفته در خبرنامه اعمال كرده‌اند كه از نمايش هرگونه پنجره‌ي اضافي براي ثبت نام جلوگيري مي‌كند. دليل آن هم واضح است، كساني كه عضو خبرنامه هستند، قبلا در سايت ثبت نام كرده‌اند و نيازي به دعوت مجدد وجود ندارد. در واقع دعوت مجدد مشتريان به عضويت در خبرنامه، به نوعي تخريب تجربه كاربري آن‌ها است.

مقاله مرتبط: گرايش‌هاي طراحي وب ۲۰۱۸: راهنماي كامل براي طراحان

– ايميل‌هاي فروش

آخرين مورد، ايميل‌هاي فروش است. اين ايميل‌ها موضوع مورد علاقه‌ي من هستند. اگر از سامانه‌هاي خودكار بازاريابي بر پايه‌ي حساب كاربري به جاي سامانه‌هاي خودكار بازاريابي بر پايه‌ي اشخاص استفاده مي‌كنيد، بايستي از ارسال اين ايميل‌ها جلوگيري كنيد.

من چنين وضعيتي را زماني تجربه كردم كه مشتري يك شركت ميزباني سايت بودم. تمامي مشتريان ما، با نام من در اين سايت عضو شده بودند، پس از آن كه يكي از توسعه دهندگان ما حساب كاربري جديدي را براي دسترسي به برخي از موارد سرويس ميزبان، ايجاد كرد؛ ارسال ايميل‌هاي فروش به سرعت و بدون در نظر گرفتن اين مورد كه هر دوي ما از يك دامنه استفاده مي‌كنيم، آغاز شد. قاعدتاً آن‌ها نبايد به همكار ما براي خريد سرويس فشار مي‌آوردند چون ما سرويس را پيش از آن خريداري كرده بوديم. اين موضوع بارها و بارها براي ما تكرار شده است.

در نتيجه شما بايد مطمئن شويد كه براي مشتريان يا كاربراني كه در يك شركت كار مي‌كنند ايميل تبليغاتي ارسال نكنيد. اين مورد نيز يك تجربه كاربري ناخوشايند است و اين طور به نظر مي‌رسد كه شما از همه چيز بي خبر هستيد. اين كار باعث كاهش و حتي از بين رفتن اعتماد مشتريان خواهد شد.

تجربه كاربري

نكاتي براي بهبود تجربه كاربري مشتريان

در مقابل، به مواردي كه مي‌توانيد براي بهبود تجربه كاربري مشتريان انجام دهيد مي‌پردازيم. منظور من نكاتي به جز تصحيح مواردي است كه به خوبي كار نمي‌كنند. چند موضوع ديگر هم وجود دارد كه با انجام آن‌ها به مشتريان خود نشان مي‌دهيد كه براي شما مهم هستند و به نگه داشتن آن‌ها و فروش محصول به آن‌ها براي هميشه اعتقاد داريد.

1. دنبال كردن آن‌ها در شبكه‌هاي اجتماعي

اولين مورد، دنبال كردن آن‌ها در شبكه‌هاي اجتماعي است. ابزار مورد علاقه‌ي من براي اين كار FullContact است. شما مي‌توانيد نشاني ايميل هركسي را در اين برنامه وارد كنيد و نرم افزار در پاسخ تمامي حساب‌هاي كاربري آن‌ها در شبكه‌هاي اجتماعي مختلف را نمايش مي‌دهد. پس از آن، مثلاً به توييتر برويد و حساب كاربري همه‌ي مشتريان خود را دنبال كنيد. يا حتي اگر به دنبال كردن آن‌ها علاقه نداريد، فهرستي از آن‌ها را تهيه كنيد، فهرستي مخفي از نشاني شبكه‌هاي اجتماعي مورد استفاده‌ي مشتريان.

يكي از شركت‌هايي كه اين مورد را به خوبي در پيش گرفته است، InVision است. اين شركت نرم افزاري دارد كه امكان اشتراك گذاري نمونه‌هاي اوليه، خصوصا نمونه‌هاي اوليه‌ي طراحي را به مشتريان ارائه مي‌دهد. بنابراين آن‌ها يك وبلاگ دارند كه در آن تعداد زيادي محتواي بسيار كاربردي وجود دارد. آن‌ها به وضوح به مشتريان خود توجه مي‌كنند و چيزهايي كه كاربران به اشتراك مي‌گذارند را در توليد محتواي وبلاگي خود در نظر مي‌گيرند. پس از آن با استفاده از سؤالاتي كه مي‌پرسند، به چگونگي كمك به مشتريان از طريق چيزهايي كه به اشتراك گذاشته‌اند پرداخته و آن را اعمال مي‌كنند.

همچنين از مشاهده‌ي اشارات (منشن‌ها) بدون نام تجاري هم اطمينان حاصل كنيد. مشاهده و رصد مطالب فهرست خاصي از كاربراني كه براي مثال «من از (نام محصول شما) متنفر هستم» را توييت كرده‌اند، كار سختي نيست. شما مي‌توانيد با برقراري ارتباط با فرد و بيان اينكه اين نكته كه مشكل آن‌ها يك مورد خاص بوده، از تخريب محصولتان جلوگيري كنيد. ارسال پيام‌هايي نظير «شما فقط يك تجربه كاربري ناخوشايند با محصول ما داشته‌ايد، بياييد به دنبال راهي باشيم كه آن را رفع كنيم» يا «سلام، ما فعاليت شما در توييتر را مشاهده كرديم و راهكارهايي براي رفع مشكل را به شما ارائه مي‌كنيم» نيز روشي مناسب است.

شايد به نظر كمي خسته كننده باشد اما اين ايده كه با دنبال كردن كاربران در توييتر و مشاهده‌ اشارات بدون نام تجاري آن‌ها، شما مي‌توانيد يك مشتري عصباني يا يك مشتري فعلي كه قصد ترك شما را دارد، را از تصميمش منصرف كرده و بازگردانيد، بسيار مفيد است. زيرا نگه داشتن مشتري فعلي روشي ارزان‌تر از جذب يك مشتري جديد است.

2. نظارت پس از فروش براي بهبود تجربه كاربري

مورد بعدي، نظارت پس از فروش است. كاري كه من مي‌كنم ساخت يك مشتري فرض است كه از سايت خريد مي‌كند. اگر بخش‌هاي فروش متفاوتي در سايت داريد، مشتري يكي از اين بخش‌ها را به عنوان مشتري فرضي در نظر بگيريد. طبق روند معمول مشتري شما بايستي همه‌ ايميل‌ها، فاكتورها و هر چيزي كه پس از فروش به يك مشتري معمولي بخش مورد نظر ارسال مي‌شود را دريافت كند.

پس از آن حساب كاربري مورد نظر را بررسي كنيد. آيا كار شما عالي بوده است يا برعكس، براي مشتري مزاحمت ايجاد كرده‌ايد؟ آيا به جز ارسال فاكتورها در طول سال هيچ خبري از شما نبوده و پس از يك سال ناگهان درخواست تمديد قرارداد را ارسال كرده‌ايد؟ مكالمه‌ي انجام شده بين شما و مشتريتان چگونه بوده است؟ واقعا بايد به اين مورد توجه خاصي داشته باشيد. بسته به سازمان شما، بايد به مشتريان نشان دهيد كه چنين اتفاقي نيفتاده و شما واقعا مي‌خواهيد ارتباطي دائمي و پويا با آن‌ها داشته باشيد.

  بنابراين شما بايستي از مناسب بودن نحوه‌ي رفتار خود با مشتري اطمينان حاصل كرده و درست مثل رفتار مناسبي كه با مشتري فرضي داريد، با آن‌ها خوب رفتار كنيد. سعي كنيد كه همه‌ي مشتري‌ها از خدمات يكساني برخوردار باشند و هر چيزي كه براي يك مشتري ارائه مي‌شود براي سايرين هم در دسترس باشد. اين مورد بسيار كاربردي و مهم است.

3. محتواي بهتر

مورد سوم، محتواي بهتر است. به نظر من در حالت كلي، هر سازماني بايد محتواي متنوع‌تري نسبت به آنچه همين حالا ارائه مي‌دهد، به كاربران هديه دهد.

در حال حاضر، همواره تمركز خاصي بر توليد محتواي جديد داريم و بر آن تأكيد مي‌كنيم. در حالي كه واقعيت اين است كه برخي از بهترين و كاراترين مطالب ما، محتواي قديمي ما هستند و شايد بد نباشد كه به آن‌ها باز گرديم و آن‌ها را به روز رساني كنيم. آنچه كه ما دوست داريم به كاربران معرفي كنيم، مدل تشويقي مايكروسافت است. آن‌ها روشي خاص براي تشويق كاركنان خود دارند كه نه تنها شامل اهداي هداياي جديد، بلكه اهداي چيزهاي قديمي نيز مي‌شود. روش كار آن‌ها به شكلي است كه 33٪ از آنچه اهدا مي‌شود چيزي است كه فرد دريافت كننده شخصاً در توليد آن فعاليت داشته است.

ممكن است كه مورد تشويقي، حتي يك محتواي جديد باشد، بنابراين محتوا بايد به گونه‌اي باشد كه 33٪ آن شامل چيزي است كه فرد پيش از آن به اشتراك گذاشته است. تصوير كنيد كه مثلاً يكي از كاربران شما موضوعي بسيار كاربردي را به اشتراك گذاشته است. خيلي عالي است. براي اين كار بايد به او پاداشي بدهيد. بايستي به اين فكر كنيد كه چه چيزي را با مشتريان خود به اشتراك بگذاريد و اين كار چگونه مي‌تواند تشويق كننده باشد. حتي اگر خودتان شخصا چيزي ننويسيد، مي‌توانيد از مسابقات استفاده كنيد و يا آن را در خبرنامه‌ خود منتشر كنيد.

چطور مي‌توانيد به آن مشتريان ارزش دهيد؟ 33٪ سوم چيزي است كه آن‌ها از ديگران به اشتراك گذاشته‌اند. آيا راهي وجود دارد كه صداي ديگران را در سازمان خود تشديد كرده و كاري كنيد كه محتواي آن‌ها منتشر شود؟ قطعا در بازاريابي و خصوصا در سازمان‌هاي بزرگ و حتي در سئو ، امكان عدم ارتباط ميان شما و كساني كه به آن‌ها حقوق مي‌دهيد وجود دارد، هميشه اتفاقات جالبي در سازمان در حال رخ دادن است كه بايد از آن‌ها آگاه شويد.

كار مهمي كه شما مي‌توانيد براي بهبود تجربه كاربري انجام دهيد صحبت درباره‌ي چيزهايي است كه ديگران توليد كرده‌اند، شايد لازم باشد كه آن را به مطلبي تبديل كنيد كه به سادگي در شبكه‌هاي اجتماعي قابل اشتراك باشد يا اينكه لازم شود كه آن را به يك پست وبلاگي، ويدئو يا هر چيز ديگري كه براي شما جواب مي‌دهد تبديل كنيد. سپس به اين فكر كنيد كه چگونه آن را منتشر كرده و به دست مشتريان برسانيد، زيرا موضوع فقط رساندن پيام نيست، بلكه مشتري مورد نظر بايد ديده شود.

تجربه كاربري

آن‌ها بايد انواع پيام‌هاي منتشر شده در سازمان شما را مشاهده كنند، زيرا زماني كه يك مشتري به شما پول مي‌دهد، فقط به دليل عالي بودن پيام‌هاي تبليغاتي شما نيست. بلكه به دليل چيزي است كه شما به او ارائه مي‌دهيد. بنابراين با تجديد پيوند خود با مشتريان از طريق محتوايي كه توليد مي‌كنيد، چيزي كه به اشتراك مي‌گذاريد، آنچه كه در مطالب منتشر شده‌ي ديگران مي‌يابيد، چيزي كه با مشتريان به اشتراك مي‌گذاريد و به طور كلي هر آنچه كه منتشر مي‌كنيد، قادر خواهيد بود كه رابطه‌ي خود را با مشتريان تعميق كنيد. به اين ترتيب آن‌ها از يك مشتري معمولي و عادي، به طرفدار دو آتشه‌ي شما تبديل شده و در كنار شما خواهند ماند. باقي ماندن آن‌ها نه تنها باعث افزايش فروش شما مي‌شود، بلكه هزينه‌ي شما را نيز كاهش مي‌دهد، زيرا هزينه‌ي نگه داشتن يك مشتري از به دست آوردن يك مشتري جديد بسيار كمتر است. از سويي ديگر آن‌ها افراد را به شما ارجاع مي‌دهند، كاري كه از خريد تعداد زيادي تبليغ، صرف هزينه‌هاي بالا براي بهبود سايت و سئو ، بسيار ارزان‌تر است.

استراتژيست محتوا كيست؟

۱۳ بازديد

استراتژيست محتوا كيست؟ چه وظايفي دارد؟ و نيازمند چه مهارت‌هايي است؟ در اين مقاله بلاگ نوين ماركتينگ مي‌خواهم در حد توان به اين سوالات پاسخ دهم.

اين روزها، بخصوص در فضاي كسب و كارهاي آنلاين، تعداد آگهي‌هاي استخدامي براي جايگاه شغلي استراتژيست محتوا افزايش يافته است. به نظر مي‌رسد بسياري از كسب و كارها به اهميت وجود استراتژيست محتوا پي‌برده‌اند. هرچند بسياري از آنها تعريف دقيقي از اين جايگاه شغلي، شرح شغل، ويژگي‌هاي علمي و شخصيتي و… آن ندارند. همين موضوع باعث مي‌شود انتظارات از يك استراتژيست محتوا گاهي بسيار بالاتر و گاهي بسيار كم‌تر از حد معمول باشد. البته علت اين امر شايد عدم بلوغ اين تخصص در سراسر جهان باشد. در واقع جايگاه شغلي استراتژيست محتوا در سراسر جهان عمر زيادي ندارد؛ و هنوز در چرخه رشد خود به سمت بلوغ حركت مي‌كند. در واقع در سال 2009 بود كه براي اولين‌بار شركت فيس‌بوك، در آگهي استخدام خود اين كلمه را به‌كار برد. در نتيجه تعاريف و انتظارات از آن از جامعه‌اي به جامعه ديگر و از سازماني به سازمان ديگر متفاوت است. انگيزه نوشتن اين مقاله اين است كه فارغ از مبهم گويي، تعاريف دقيقي از اين جايگاه شغلي، وظايف و مهارت‌هاي مورد نياز آن ارائه كنم.

پيش از هر چيز خوب است براي تحليل استراتژي محتوايي خود با دپارتمان توليد محتوا نوين ماركتينگ تماس بگيريد تا مشاوره اي رايگان دراين باره دريافت كنيد.

در اين مقاله مي‌خوانيم:

  • استراتژيست محتوا كيست؟
  • استراتژيست محتوا چه وظايفي دارد؟
  • استراتژيست محتوا چه مهارت‌هايي دارد؟

استراتژيست محتوا

استراتژيست محتوا كيست؟

بياييد اصطلاح “استراتژيست محتوا” را به واژگان تشكيل‌دهنده آن بشكنيم. شايد آشنايي با تعريف واژه‌هاي تشكيل‌دهنده، بتوانيم تعريف دقيق‌تري از استراتژيست محتوا داشته باشيم.

استراتژي چيست؟ و استراتژيست كيست؟

بزرگان علم مديريت و همين‌طور برترين مديران صنايع بزرگ، تعاريف مختلفي از استراتژي مطرح كرده‌اند. البته با اطمينان مي‌توان گفت هيچ‌كدام از اين تعاريف دقيق و كامل نيست؛ اما داشتن يك تعريف مشخص مي‌تواند حدود و چارچوب ذهني شما را نظم دهد.

جك ولش مدير افسانه‌اي جنرال الكتريك در تعريف استراتژي چنين مي‌گويد:

“استراتژي يعني اينكه من تصميم‌هاي شفاف و دقيق درباره روش رقابت با ديگران بگيرم.”

هنري مينتزبرگ از دانشمندان علم مديريت نيز استراتژي را چنين تعريف مي كند:

“استراتژي داشتن يعني اينكه وقتي مجموعه تصميمات ما در كنار هم ديده مي‌شوند؛ بتوان الگوي مشخصي را در آنها مشاهده كرد.”

به طور دقيق‌تر و با بهره بردن از دو تعريف بالا مي‌توان گفت: استراتژي يعني تعريف مسير، چارچوب و ساختاري مشخص براي انجام كارها، تا رسيدن به هدفي واضح و از پيش تعيين شده.

با تكيه بر اين تعريف، استراتژيست كسي است كه با بررسي دقيق توانايي سازمان، وضعيت رقبا و وضعيت بازار، بتواند استراتژي سازمان را براي دستيابي به اهداف تعريف شده مشخص كند.

استراتژيست محتوامحتوا چيست؟

تعريف محتوا مي‌تواند موضوع يك مقاله ديگر باشد. اما در اينجا به اختصار درباره تعريف محتوا و محتواي آنلاين هم نكاتي را مشخص مي‌كنم.

فرهنگ فارسي عميد در تعريف كلمه محتوي مي‌گويد: آنچه درون چيزي قرار دارد.

با اين تعريف هرچيزي مي‌تواند محتوا باشد! اما ما به بعد دقيق‌تر و خاص‌تري از محتوا و تعريف آن نيازمنديم. در اين تعريف كه فضايي رسانه‌اي تر دارد؛ مي‌توان گفت:

محتوا هر چيزي است كه مي‌تواند پيامي را منتقل كند. در اين تعريف محتوا مي‌تواند از يك بيلبورد تبليغاتي تا روزنامه، كانال تلگرام، بلاگ شخصي و… باشد.

در نهايت محتواي آنلاين شامل انواع فرمت‌هاي متني، ويدئويي، صوتي، تصويري و چندرسانه‌اي است؛ كه در بستر وب، با اهداف گوناگون منتشر مي‌شود.

پس فيلمي كه ساخته مي‌شود؛ كتابي كه منتشر مي‌شود؛ پيامكي كه براي دوست‌تان ارسال مي‌كنيد؛ تصاوير شما در شبكه‌هاي اجتماعي، يك پادكست صوتي، يك ويدئوكست كه روي يوتيوب منتشر شده است؛ و… همگي نمونه‌هايي از محتواي آنلاين هستند. در جهان وب جمله معروفي داريم : محتوا پادشاه است اين شعار را شنيده ايد ؟ اگر شنيده ايد اين شعار چقدر به نظرتان درست مي آيد براي سنجيدن اين موضوع ما مقاله اي با عنوان : آيا هنوز محتوا پادشاه است؟اين مقاله را بخوانيد.

استراتژيست محتواحالا دوباره به سوال اصلي مي‌رسيم: استراتژيست محتوا كيست؟

حالا كه با تعاريف استراتژي، استراتژيست و محتوا آشنا شديد؛ احتمالا مي‌توانيد تعريف درستي از استراتژيست محتوا داشته باشيد.

كريستينا هالورسن در كتاب “استراتژي محتوا براي وب” مي‌گويد:

“استراتژي محتوا يعني برنامه‌ريزي براي توليد، تحويل و مديريت محتواي مفيد و كاربردي”

بر مبناي اين تعريف، استراتژيست محتوا كسي است كه بتواند فرآيند برنامه‌ريزي براي توليد، توزيع و مديريت محتوا را به بهترين وجه و بر اساس اهداف سازمان انجام دهد.

استراتژيست محتوا چه وظايفي دارد؟

اولين وظيفه استراتژيست محتوا در هر سازماني، شناخت اهداف سازمان از توليد محتوا، توانايي‌ها و منابع سازمان در اين حوزه و در نهايت رقباي سازمان در رسيدن به آن اهداف است. اين شناخت كمك مي‌كند تا استراتژيست محتوا بتواند درك و تحليل درستي از وضعيت موجود داشته باشد؛ و استراتژي درستي را براي برنامه محتوايي سازمان در نظر بگيرد.

پس از اين مرحله طبق تعريف استراتژي محتوا، استراتژيست محتوا بايد براي سوالاتي در زمينه توليد محتوا، توزيع و ترويج محتوا و در نهايت مديريت محتوا، پاسخ‌ دهد.

توليد محتوا

براي توليد محتوايي با كيفيت، يك‌دست، جذاب و منطبق بر نيازهاي سازمان، استراتژيست محتوا بايد براي سوالات زير پاسخ مناسبي داشته باشد.

براي چه كسي محتوا توليد كنيم؟

با توجه به هدف توليد محتوا، مي‌توان مخاطب محتوا را مشخص كرد. اينكه تصميم داريد محتواي شما موجب فروش بيشتر يك خودرو شود؛ يا خدمات يك مركز زيبايي را معرفي كند؛ مشخص‌كننده مخاطب خواهد بود. به عنوان مثال براي يك مركز زيبايي ممكن است گروه مخاطب هدف خانم‌هاي داراي 30 تا 50 سال سن باشند.

موضوع محتوا چيست؟

حال كه هدف از توليد محتوا و مخاطب آن مشخص شد؛ مي‌توان موضوع محتوا را مشخص كرد. استراتژيست محتوا بايد بتواند موضوعات اصلي و فرعي محتوا را بيابد؛ براي آنها عناوين مختلف تعريف كند؛ و ارتباط هر محتوا را با ساير محتواهاي توليدي تعريف كنيد. در اين زمينه استراتژيست محتوا بايد بتواند مانند يك كتاب‌دار، موضوعات محتوا را دسته‌بندي كرده و بر اساس ويژگي‌هاي مختلف، آنها را طبقه‌بندي كند.

نوع و سبك محتوا چيست؟

محتوا مي‌تواند در فرمت‌هاي مختلفي توليد شود. محتواي ويدئويي، صوتي، تصويري، اينفوگرافي و مادر همه محتواها، يعني محتواي متني در اين گروه هستند. استراتژيست محتوا بايد بتواند تعيين كند كه از چه فرمت يا فرمت‌هايي براي توليد محتوا استفاده خواهد كرد.

هم‌چنين سبك يا ژانر محتوا نيز موضوع مهم ديگري است كه بايد در اين قسمت به آن پرداخته شود. يك محتواي آموزشي چندرسانه‌اي، يك خبر متني، يك ويدئوي طنز، يك پادكست صوتي درام، يك اينفوگرافي هيجان انگيز يا يك رپورتاژ تبليغاتي، بر اساس اهداف و نيازهاي مشخص شده، مي‌توانند براي توليد محتوا در نظر گرفته شوند.

تقويم محتوا چيست؟

تقويم محتوا عملياتي‌ترين ابزار دست استراتژيست محتوا است. ابزاري كه مشخص مي‌كند چه حجمي از محتوا، در چه بازه زماني بايد توليد شود. تقويم محتوا مي‌تواند روالي منظم، نامنظم و يا تركيبي داشته باشد. به عنوان مثال اينكه شما در ايامي خاص بخواهيد پيامي را براي كاربر بنويسيد؛ در تقويم محتوا و بر اساس استراتژي شما مشخص مي‌شود. مثلا تبريك روز جهاني زن در يك مجله خودرو بي‌ربط به نظر مي‌رسد؛ در حالي كه در يك فروشگاه آرايش و زيبايي، مي‌تواند پايه‌گذار يك كمپين بزرگ فروش باشد.

فرآيندهاي عملياتي توليد محتوا چگونه انجام مي‌شود؟

منظور از اين سوال وارد شدن به جزئيات بيشتر در مسير توليد محتواست. يك استراتژيست محتوا در اين زمينه بايد بتواند براي سوالات زيادي پاسخ قانع‌كننده بيابد. در زير چندين سوال نمونه را آورده‌ايم:

  • چه كسي محتوا را توليد مي‌كند؟
  • آيا كار توليد و ويرايش محتوا بر عهده يك فرد است يا تيمي انجام مي‌شود؟
  • هزينه‌هاي توليد محتوا چگونه است؟
  • آيا برون‌سپاري توليد محتوا به‌صرفه‌تر نيست؟
  • ابزارهاي مديريت پروژه كدام است؟
  • ابزارهاي توليد محتوا كدام است؟
  • استانداردها و چارچوب‌هاي توليد محتوا چگونه است؟

در واقع يك استراتژيست محتوا كه در حالي طراحي يك برنامه جامع حرفه‌اي است. چه به عنوان سردبير يك مجله آنلاين و چه به عنوان مدير محتواي شبكه‌هاي اجتماعي يك برند خاص، بايد بتواند سوالات بالا را پاسخ داده؛ و نيازهاي مطرح شده را رفع كند.

تا اين مرحله استراتژيست محتوا توانسته است استراتژي‌هاي توليد محتوا را تعريف كند؛ اما اين پايان كار نيست. حالا نوبت آن است كه مسئله توزيع و ترويج و مديريت محتوا مورد بررسي و برنامه‌ريزي قرار گيرد.

توزيع و ترويج محتوا

كانال‌هاي توزيع محتوا گوناگون است. يك محتوا مي‌تواند در سايت رسمي شركت، به عنوان يك خبر يا رپورتاژ در خبرگزاري‌ها، به عنوان يك پست وبلاگي، يك پيام كوتاه، يك تصوير يا ويدئو در اينستاگرام، فيسبوك، توئيتر و… منتشر شود.

اينكه محتواي توليدي در كجا، در چه زماني و چگونه (با چه ساختاري) منتشر شود؛ يكي از مهم‌ترين وظايف يك استراتژيست محتواست. البته در اين زمينه استراتژيست محتوا تنها نيست؛ و با ارتباط مستمر با تيم بازاريابي شبكه‌هاي اجتماعي، مي‌تواند تصميمات دقيق‌تر و بهتري بگيرد.

هر مديومي براي انتشار محتوايي خاص مناسب است. به عنوان مثال كاربراني كه در لينكدين فعاليت دارند؛ داراي ويژگي‌هاي متفاوتي نسبت به كاربران اينستاگرام هستند. هم‌چنين هر شبكه اجتماعي داراي چندين دنياي موازي است؛ كه داراي جوامع متفاوتي است.

از سويي هر مديوم امكانات مشخصي را در اختيار شما مي‌گذارد. به عنوان مثال بهترين مكان براي يك ويدئوي آموزشي يوتيوب و نمونه‌هاي مشابه آن است. در حالي كه براي درج يك توصيه چند خطي، بهتر است از توئيتر كمك گرفت.

در نهايت اين استراتژيست محتوا است كه بايد بتواند بهترين مديوم‌ها را براي انتشار محتواي توليدي انتخاب كند.

اما ترويج محتوا نيز قطعا به دنبال توزيع محتوا خواهد آمد. سوال اساسي در اين بخش اين است كه محتواي منتشر شده در رسانه‌هاي مختلف، چگونه بايد ترويج داده شود. چگونه بايد به مخاطبان خود بگوييم پستي تازه در وبلاگ رسمي شركت منتشر شده است؛ و چكار كنيم كه پيام به راحتي به دست مخاطب برسد.

ترويج محتوا شامل روش‌هاي مختلف بازاريابي محتوا است. البته لزومي ندارد كه استراتژيست محتوا به تمام جزئياتبازاريابي محتوا ورود پيدا كند. بلكه كافي است شرايطي را در توليد و توزيع محتوا فراهم كند كه تيم بازاريابي محتوا بتواند به خوبي از آن براي بهبود راهكارهاي بازاريابي محتوا استفاده كند.

مديريت محتوا

در آخرين مرحله بسيار مهم است كه استراتژيست محتوا بتواند محتواي توليد، توزيع و ترويج شده را مديريت كند. در واقع هر محتوايي داراي چرخه عمر مشخصي است. استراتژيست محتوا بايد بتواند از هر محتوايي در طول چرخه عمرش به خوبي مراقبت كند. تصميم‌هايي مثل بهبود تدريجي محتوا، تغيير محتوا و حتي كشتن يك محتوا، از مهم‌ترين تصميماتي است كه در اين زمينه بايد گرفته شود.

استراتژيست محتوا

استراتژيست محتوا چه مهارت‌هايي دارد؟

هرآنچه به عنوان وظايف استراتژيست محتوا ذكر شد؛ بايد در زمره توانايي‌هاي او نيز قرار گيرد. در واقع استراتژيست محتوا بايد مهارت‌هاي لازم را براي اجراي وظايف‌اش داشته باشد. اما فارغ از موارد گفته شده، مي‌خواهم از ديدگاهي فلسفي‌تر به موضوع مهارت‌هاي مورد نياز استراتژيست محتوا بپردازم.

استراتژيست محتوا مانند هر استراتژيستي در هر حوزه‌اي، بايد بتواند ديدگاه فراگير و از بيرون، به كل پروژه محتوا داشته باشد. اين نگاه كلي كمك مي‌كند تا تصويري درست از فضاي كلي كار در ذهن داشته باشد؛ و تصميماتي درست براي اجرا بگيرد.

استراتژيست محتوا بيش از آنكه نويسنده قهاري باشد؛ بايد مديري توانمند باشد. او بايد بتواند در نهايت تصميمات درستي بگيرد؛ و ارتباط خوبي با تيم‌هاي كاري مختلف برقرار كند. چراكه مسئله محتوا يك مسئله تك بعدي نيست؛ و برنامه‌ريزي و اجراي درست آن نيازمند همكاري و هماهنگي تيم‌هاي مختلف از جمله تيم بازاريابي، تيم فروش، تيم طراحي، تيم توليد محتوا و… است.

البته اين به آن معنا نيست كه نيازي به دانش نگارش ندارد. در واقع استراتژيست محتوايي كه اصول نگارشي را نداند؛ ذهني خلاق نداشته باشد؛ فرمت‌هاي مختلف محتوا را نشناسد؛ ويژگي‌هاي رسانه‌هاي مختلف را نداند؛ و مطالعات پيراموني كافي نداشته باشد؛ قطعا در كارش دچار مشكل خواهد شد. اما در كنار همه اين موارد او بايد بتواند به خوبي از اين دانسته‌ها براي برنامه‌ريزي استراتژيك محتواي سازمان استفاده كند.

در نهايت يك استراتژيست محتوا بايد ذهني خلاق و تفسيرگر داشته باشد. در واقع اينكه استراتژيست محتوا بتواند درك درستي از وضعيت ماشيني كه ساخته است داشته باشد بسيار مهم است. نرم افزارهاي آماري (مثلا گوگل آناليتيكس) مي‌توانند اطلاعات خوبي درباره رفتار مخاطب به شما بدهند. اما روي اصلي سكه روش استفاده از اين اطلاعات است. درك اينكه مفهوم نهفته در پشت اين اطلاعات چه مي‌گويد؛ به يك استراتژيست محتوا كمك مي‌كند تصميمات درستي درباره پروژه بگيرد.

فراموش نكنيد كه تعيين استراتژي محتوا اگرچه به طور جدي در آغاز هر پروژه انجام مي‌شود؛ اما فرآيندي تدريجي است كه بايد به مرور اصلاح و تعديل شود تا در نهايت به نتيجه مطلوب برسد.